سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  قدیر
هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
75280
بازدیدهای امروز وبلاگ
25
بازدیدهای دیروز وبلاگ
6
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
قدیر
سجاد رحیمی
مطالب و عکس های عرفانی و مذهبی
لوگوی وبلاگ
قدیر
بایگانی
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین
اردیبهشت
خرداد87
بهار 1387
اوقات شرعی
لوگوی دوستان



اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   سجاد رحیمی  

عنوان متن محرم و مربوط به محرم سه شنبه 86 بهمن 23  ساعت 3:54 عصر

از جمله اعمال مشترک ماه محرم :

روزه گرفتن در تمام ماه ، به جز عاشورا که ثواب این روزه آمرزش تمام گناهان است.

- = وقایع امروز =-

ورود امام حسین علیه السلام به سرزمین کربلا.

امام حسین علیه السلام پس از آن که با دعوت مردم کوفه و نامه هاى فراوان و پى در پى آنان روبرو شد، تصمیم به هجرت از مکه به سوى کوفه گرفت .با این که برخى از آشنایان و بزرگان مدینه ، مانند محمد حنفیه ، عبدالله بن عباس ، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، آن حضرت را از سفر به کوفه بر حذر کرده بودند و با دلایلى چند، تلاش کردند که وى را منصرف کنند، با این حال امام حسین علیه السلام سفر به کوفه را براى خویش تکلیف فرض ‍ کرد و به آن اقدام نمود.امام حسین علیه السلام در روز ذى حجه سال 60 قمرى به قصد کوفه ، از مکه خارج گردید. قافله امام حسین علیه السلام پس از رسیدن به سرزمین عراق ، در منزلگاه ( شراف ) با سپاه یکهزار نفرى حر بن یزید ریاحى که از سوى عبیدالله بن زیاد براى تعقیب و یا نبرد امام حسین علیه السلام ماءموریت یافته بود، مواجه گردید و از آن پس ، مسیر تاریخ به سوى دیگر کشیده شد.حر بن یزید که در پى نامه هاى روزانه عبیدالله ، امام حسین علیه السلام را کنترل کرده و در مراقبت کامل خویش داشت ، بنا به فرمان عبیدالله بن زیاد، آن حضرت را از مسیر اصلى به صحراى خشک و غیر آباد کشانید. تا این که در روز پنج شنبه ، دوم ماه محرم سال 61 قمرى در سرزمین کربلا، راه را بر امام حسین علیه السلام بست و از ادامه حرکت آن حضرت ، ممانعت به عمل آورد. امام حسین علیه السلام همین که متوجه شد، آن سرزمین ، کربلا است ، دستور داد آن جا خیمه گاه و منزلگاه دایمى خویش قرار دهند. چون آن حضرت پیش از این از جدش محمد صلى الله علیه و آله و سلم و پدرش ‍ امیرمؤ منان علیه السلام شنیده بود که محل شهادتش در کربلا است .

در باب ازدواج امام حسین (ع)

سپاه پیروزمند اسلام به شهر مدینه وارد شد، و اسیرانى گرانقدر همراه داشت در میان آنها دختر یزدگرد شهریار ایران بود.پدر به سویى گریخته و دختر را گذارده و رفته بود،برادرانش به کشور چین پناه برده و خواهر را بى پناه گذارده بودند ولى اسلام پناه بى پناهیان بود و بزرگ ترین پناه را براى شاهزاده خانم بى پناه فراهم کرد.شهرزاد اسیر همراه سربازان به درون مدینه قدم گذارد، خبر در مدینه پخش ‍ شد، دوشیزگان شهر به تماشا آمدند پاره اى از بام سر مى کشیدند تا دختر شاهنشاه ایران را ببیند، مردم مدینه در پى کاروان اسیر به سوى مسجد روانه شدند تا ببینند شهرزاده خانم چه مى کند و عمر با او چگونه رفتار مى کند.خلیفه با تنى چند از یاران رسول خدا صلى الله علیه و آله در مسجد نشسته بود که کاروان به مسجد رسید، سرپرست کاروان چنین گزارش داد: این دختر یزگرد است که اسیر شده فاتح خراسان ما را فرمود که به مدینه اش ‍ آورده تا خلیفه سرنوشتش را معلوم سازد.شهرزاده را نزدیک عمر نشانیدند. شهرزاده که رنج سفر اسارت را کشیده بود و از آینده در بیم و هراس بود، به ناگاه ناله اى زد و گفت : بیروج باذ هرمز! عمر که سخن او را دشنام پنداشت گفت : این گبرزاده به ما بد مى گوید!حضرت على علیه السلام که در آن مجلس حاضر بود گفت : نه چنین نیست به نیاى خویش نفرین مى کند سپس سخن شهرزاده را براى عموم ترجمه کرده گفت : مى گوید روز هرمز سیاه باد که نواده اش اسر شده ؟!حضرت على علیه السلام از کجا زبان فارسى مى دانست و نزد چه کسى آموخته بود ؟!فرمان خلیفه صادر شد: این دختر و همراهانش را مانند دیگر اسیران به فروش برسانید باز هم على علیه السلام به سخن آمد: این کار شایسته نیست.عمر پرسید : با این دختر چگونه رفتار کنیم ؟حضرت على علیه السلام : به نظر خود دختر واگذارید، هر که را بپسندد، براى همسرى برگزیند.شهرزاده به اطراف نگاهى کرد و یکایک حاضران را در نظر آورد، به هر چهره اى مى نگریست و از او مى گذشت همه حاضران را یک یک نگاه مى کرد، حاضران دسته جمعى مى نگریستند که دیدند نگاه گذراى شاهزاده اسیر بر چهره جوانى بایستاد و گذر نکرد، جوانى که بیش از هجده بهار از عمرش نگذشته بود، رخسار زیبایش همچون خورشید مى درخشید .سکوت عمیقى سرتاسر مجلس را فرا گرفت ، همگى به دختر مى نگریستند و دختر به پسر مى نگریست و با خود مى اندیشید که آرام جانم را یافتم ، آرامش قلبم را پیدا کردم آیا ممکن است که این پسر دخترى اسیر را بپذیرد؟! مردان از زنان خواستگارى مى کنند، ولى اگر من از او خواستگارى کنم ، امید مرا ناامید نخواهد کرد، باز هم به چهره جوان نگریست ، با خود گفت چهره اش چهره امید است و رخسارش رخساره نوید، دست رد به سینه ام نخواهد گذارد، پس به خود قدرتى داد و از جاى برخاست و به سوى جوان رفت . صداى احسنت و آفرین از مجلسیان برخاست ، تماشاچیان ، دیدند که شهرزاد پیغمبر زاده اى را برگزید امام حسین علیه السلام تقاضاى دختر اسیر را پذیرفت و وى را همسر خود قرار داد.شهر بانو براى امام حسین پسرى بیاورد که تنها یادگار امام حسین بود، خلیفه امام حسین بود و نسل امام حسین از وى به جاى ماند این پسر امام چهارم ،امام زین العابدین علیه السلام بود که على نام داشت شهر بانو در عمر کوتاه خود به وفادارى با امام حسین پرداخت ، عمر امام حسین هر چند کوتاه بود، ولى عمر، شهربانو کوتاه تر بود، شهربانو که پسر بزاد ، و امام حسین دومى به جهان بشریت تقدم داشت خود، جهان را بدرود گفت ، و همسر بزرگ خود را در سوک خود نشانید شهرزاده ناز پرود بود و قدرت نداشت که مصیبت جانگداز شوهر عزیزش را ببیند، به زودى از این جهان سفر کرد، تا در آن جهان ، خانه را آب و جارو کرده به انتظار شویش بنشیند تاریخ نشان نمى دهد که دوران انتظار چقدر طول کشید، ولى آنچه قطعى است روزى انتظار به سر آمد و فراق پایان یافت ، همان روزى که امام حسین علیه السلام افسر شهادت را به سر نهار و پیشواى شهیدان گردید.

امام صادق (ع) فرمود :

... به دیدار یکدیگر بروید زیرا این دید و بازدید ها موجب زنده شدن دل های شما و بازگو کردن و یادآوری حدیث های ماست ، حدیث ها و سخنان ما ، باعث همبستگی و مهربانی بیش تر بین برخی از شما با برخی دیگر خواهد شد. اگر سخنان ما را پذیرفتید و به کار گرفتید ، هدایت می شوید و نجات می یابید ، و اگر سخنان ما را رها کردید ، گمراه می گردید و هلاک می شوید ، بنابراین شما احادیث و سخنان ما را بپذیرید و به کار ببندید ، من نیز ضامن و عهده دار نجات شما می باشم.

محرم در دیگر کشورها : عاشورا در آلمان ...

هر ساله مراسم عاشورا در مرکز اسلامی هامبورگ با شرکت عده کثیری که شمار‌آن‌ها دو هزار نفر می‌رسد برگذار می‌گردد. عده کثیری فقط به عشق امام حسین(ع) و اهل بیت ، روز تاسوعا و عاشورا در مرکز اسلامی هامبورگ حاضر می‌شوند. در روزهای تاسوعا و عاشورا در مرکز اسلامی اغلب مراسم با سخنرانی و در آخر عزاداری و سینه زنی برگذار می‌گردد و کم‌تر به خرافات آمیخته‌است. در این روزها خواهران و برادران مسلمان شیعه از شهرهای اطراف نیز تا 400 کیلومتری در این برنامه ها شرکت می‌کنند و بعضی از آنها تا صبح در مسجد عزاداری می‌کنند. قابل ذکر است که در روز عاشورای حسینی بعد از زیارت عاشورا و عزاداری، از جمعی در حدود دو هزار نفر پذیرایی به عمل می‌آید که‌کلیه هزینه آن را تجار پرداخت می‌کنند در ضمن سالن مراجعات با پارچه های سیاه و اطلاعیه مربوط مزین می‌شود. در تمام مدت برنامه‌های سوگواری و قرآن به صورت نوار پخش می‌شود.

حدیث روز :

حدیث شماره دو

امام حسین علیه السلام:

چه‌ دارد آن‌ کس‌ که‌ تو را ندارد؟ و چه‌ ندارد آن‌ که‌ تو را دارد؟ آن‌ کس‌ که‌ به‌ جاى‌تو چیز دیگرى‌ را پسندد و به‌ آن‌ راضى‌ شود، مسلما زیان‌ کرده‌ است‌.

آشنایی با القاب آن امام :

ابوالشهداء :

پدر شهیدان، کنیه‌ای که بر شهیدان اطلاق می‌شود. از آن جا که امام حسین (ع) الهام بخش شهیدان راه حق بود و کربلا یش دانشگاه شهادت محسوب می‌شد.و می‌شود، به آن حضرت این عنوان را داده‌اند.

  عاشورا از نگاه اندیشمندان جهان :

محمد علی جناح (قائد اعظم پاکستان): هیچ نمونه‌ای از شجاعت، بهتر از آنکه امام حسین از لحاظ فداکاری و تهور نشان داد در عالم پیدا نمی‌شود. به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروی نماید.

کمی از انتظار :

ای که هزار، هزار شمع در انتظار یک نگاه تو سوختند . شوری است عشق تو و دلنشین غمی است به انتظار قدم‌‌هایت زیستن، بدان که مصراع زندگیم با قافیه تو پایان خواهد یافت. بیا که اگر تو بیایی تمامی شب‌های یلدای غم سپیده صبح را مهمان همیشگی دلم خواهد کرد... نمی‌دانم آیا دل کوچکم تا ظهور تو در تکاپو است یا تا غروب آرزوهایش چیزی نمانده.... اما ... غمگین‌ام و می‌ترسم که دلم از جنب و جوش بیافتد و تو نیایی.... افسوس، من و کلمات مجنونم شاید روز آمدنت را نبینیم من به همه کسانی که آن روز تو را می‌بینند و در دو سوی خیابان‌ها قلبهای سبزشان را به تو هدیه می‌دهند، حسودیم می‌شود.

معرفی اماکن متبرکه :

تل زینبیه

تل به معنای تپه، توده خاک و ریگ است. سرزمین کربلا، ناهموار و دارای تل و تپه بوده است. در حادثه کربلا تپه‌ای مشرف بر محل شهادت شهدای کربلا وجود داشته که حضرت زینب (س) بالای آن می‌آمدند تا وضعیت برادر عزیزشان حضرت امام حسین (ع) را در میدان نبرد بررسی کنند.


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ب
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ