نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
نشان لیاقت باغبانی
|
پنج شنبه 87 اردیبهشت 12 ساعت 3:57 عصر |
نشان لیاقت باغبانی
لامارف حتی قبل از این که در را باز کند صدای غر غر والاکف راننده ی ترابری رادیو بلگراد را می شنید که با صدای بلند می گفت: «آقای لامارف گوینده ی محترم، به ما میگی ساعت دو بیا میایم، بعد باز نیم ساعت دیر می کنی، مگه من نوکر تو یا امثال توام که یه ساعت منتظر بمونم، مگه گماشته ام، مگه برده خریدی، مگه من زیر دستتم؟ نخیر آقا من از رییس ترابری سازمان هم حساب نمی برم، از خود رییس سازمان هم حساب نمی برم چه برسه به تو گوینده ی شیفت، سوپراستار سینما هم دیر کرده خشتکشو کشیدم رو سرش، رییس ترابری هم دیر بیاد همینه، من آدم هیشکی نیستم، آدم خودم هم نیستم، من آزادم چهل ساله دارم کار می کنم پیش یه نفر خم نشدم. شده بنزین نداشتم، ماشین رو کنار خیابون ول کردم، پیاده رفتم خونه، دست جلو کس و ناکس دراز نکردم. به من زور نگو. من زیر بار حرف زور نمی رم. 9 سال سربازی کردم، چون حرف زور تو کتم نمی رفت. فرمانده پادگان هم که باشی دیر کنی باید بری زندان. چی فکر کردی! فکر کردی میری پشت میکروفن زر می زنی، گنده مملکتی؟ نه آقا جون! من واسه خودم تو محل کسی ام، گنده محلم، بعد بیام واسه تو یه الف بچه گوینده ی شیفت، دو ساعت وایسم دم در تا بیایی که بعد بری تو میکروفن بگی بنی آدم اعضای یکدیگرند، ای بر پدر بنی آدم... خلاصه گفتم این بار آخری بود وایسادم. دفعه بعد بلا ملا سرت میارم. از هیشکی هم باکم نیست، از دادگاه هم باکم نیست. پای حق باشه تو گوش رییس ترابری سازمان هم میزنم. تو گوش گنده تراش هم می زنم... .»
ادامه مطلب...
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
آمریکا دروغ می گوید و جمهوری اسلامی هم!
|
پنج شنبه 87 اردیبهشت 12 ساعت 3:55 عصر |
آمریکا دروغ می گوید
و جمهوری اسلامی هم!
بقلم: محمدرضا رائری
همه دروغ می گویند هم آمریکا و هم جمهوری اسلامی اما این کجا و آن کجا؟ آمریکا به اقتضای تجربه و تخصص رسانه ای و البته سر سوزنی عقل و شعور انسانی با سرعت و دقت و صداقت در خبرهای بی اهمیت و پیش پا افتاده مشروعیت برای منابع خبری خود ایجاد می کند و جمهوری اسلامی به خاطر حماقت ونادانی یک مسئول دست هفتم مدیریت فلان سازمان بهمان گاهی در کوچکترین مسائل هم با مردم روراست نیست و لذا مردم معمولا به رادیوی خارجی بقال محل و حرف های خاله زنکی خانم همسایه بیشتر اعتماد می کنند تا به خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی و خطبه نماز جمعه و ... چرا که درهمه اش ملاحظاتی بی دلیل و بی اساس به خیال حفظ نظام می بینند گویی نظام با خبر دستگیری یک فرمانده نیروی انتظامی از هم می پاشد! هم آمریکا دروغ می گوید هم جمهوری اسلامی با یک تفاوت : آمریکا کوپن دروغگویی خود را برای چیزهای بزرگ هزینه می کند و جمهوری اسلامی اعتبارخبری خود را برای چیزهای کوچک ضایع می سازد .
ادامه مطلب...
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
چرا ما قرآن می خوانیم با اینکه چیزی از آن نمی فهمیم
|
پنج شنبه 87 فروردین 29 ساعت 2:48 عصر |
چرا ما قرآن می خوانیم با اینکه چیزی از آن نمی فهمیم
یک پیرمرد آمریکایی مسلمان همراه با نوه کوچکش در یک مزرعه در کوههای شرقی کنتاکی زندگی می کرد. هرروز صبح پدربزرگ پشت میز آشپزخانه می نشست و قرآن می خواند. نوه اش هر بار مانند او می نشست و سعی می کرد فقط بتواند از او تقلید کند. یه روز نوه اش پرسید : پدربزرگ من هر دفعه سعی می کنم مانند شما قرآن بخوانم ، اما آن را نمی فهمم و چیزی را که نفهمم زود فراموش می کنم و کتاب را می بندم ! خواندن قرآن چه فایده ای دارد؟ پدر بزرگ به آرامی زغالی را داخل بخاری گذاشت و پاسخ داد : این سبد زغال را بگیر و برو از رودخانه برای من یک سبد آب بیاور. پسر بچه گفت : اما قبل از اینکه من به خانه برگردم تمام آب از سوراخهای سبد بیرون می ریزد!؟ پدر بزرگ خندید و گفت : " آن وقت تو مجبور خواهی بود دفعه بعد کمی سریعتر حرکت کنی." و او را با سبد به رودخانه فرستاد تا سعی خود را بکند . پسر سبد را آب کرد و سریع دوید ، اما سبد خالی بود قبل از اینکه او به خانه برگردد. در حالی که نفس نفس می زد به پدربزرگش گفت که حمل کردن آب در یک سبد غیر ممکن بود و رفت که در عوض یک سطل بردارد . پیرمرد گفت : "من یک سطل آب نمی خواهم ، من یک سبد آب می خواهم ، تو فقط به اندازه کافی سعی خود را نکردی ." و او از در خارج شد تا تلاش دوباره پسر را تماشا کند . این بار پسر می دانست که این کار غیر ممکن است ، اما خواست به پدر بزرگش نشان دهد که اگر هم او بتواند سریعتر بدود باز قبل از اینکه به خانه باز گردد آبی در سبد وجود نخواهد داشت . پسر دوباره سبد را در رود خانه فرو برد و سخت دوید ، اما وقتی که به پدربزرگش رسید سبد دوباره خالی بود.نفس نفس زنان گفت : " ببین! پدربزرگ ، بی فایدست . پیرمرد گفت : "باز هم فکر می کنی که بی فایدست ؟ به سبد نگاه کن." پسر به سبد نگاه کرد و برای اولین بار فهمید که سبد فرق کرده بود ، سبد زغال کهنه و کثیف حالا به یک سبد تمیز تبدیل شده بود؛ داخل و بیرون آن. پسرم ، چه اتفاقی می افتد وقتی که تو قرآن می خوانی . تو ممکن است چیزی را نفهمی یا به خاطر نسپاری ، اما وقتی که آن را می خوانی تو تغییر خواهی کرد؛ باطن و ظاهر تو و این کار الله است در زندگی ما.
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
پرسش از اسلام
|
پنج شنبه 87 فروردین 29 ساعت 2:46 عصر |
قرآن موجود همان قرآن نازل شده بر پیامبر است؟
سوال:
به نظر می رسد که هیچ دلیلی وجود ندارد که قرآن موجود همان قرآن نازل شده بر پیامبر است.
پاسخ:
این سؤال در عرف دانشمندان علوم قرآنی به ادله?عدم تحریف قرآن? موسوم است، برای اثبات سلامت قرآن از تحریف ادله فراوانی اعم از عقلی، نقلی(قرآنی و روایی) و تاریخی اقامه شده است که به ذکر پارهای از دلایل عقلی و تاریخی اکتفا میکنیم. در ابتدا به معانی لغوی و اصطلاحی واژه تحریف میپردازیم: تحریف در لغت به معنای مایل کردن و دگرگون کردن آمده این واژه در قرآن و حدیث به کار رفته است. تحریف در اصطلاح شامل تحریف معنوی و تحریف لفظی میشود. تحریف معنوی: در مورد تحریف معنوی قرآن هیچ تردیدی وجود ندارد زیرا تفسیر به رای همان تحریف معنوی است، روایات نیز ضمن بیان وقوع چنین تحریفی عاملان آنرا به شدت نکوهش کردهاند، در روایتی از امام باقر ـ علیه السّلام ـ آمده است: نشانه پشت سرانداختن کتاب توسط آنان، این بود که حروف آنرا نگاه داشتند ولی حدودش را تحریف نمودند.[1] تحریف لفظی: که شامل تبدیل، افزایش یا کاهش الفاظ قرآن است به دلایلی که ذکر خواهیم کرد اینگونه تحریف در قرآن واقع نشده و به عبارت دیگر قرآن موجود همان قرآنی است که بر پیامبر گرامی اسلام نازل شده است.
ادامه مطلب...
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
سازمان ملل
|
سه شنبه 86 اسفند 28 ساعت 4:11 عصر |
ای ملل این سازمانت یارنیست بهرتواین سازمان غمخوارنیست جمع گـردید ند از کل جهان جمعـشان را قدرتی درکارنیست
***************
بسم الله الرحمن الرحیم ای سـازمان بی ملل راهـت چه ناهـنجار شد تکـلیف خـودرابـازبین آدم زفعـلت خـوار شد کاخت براوج آسمان نام گرامت بس گـران بـر مـردمان چشم و زبـان گـفتار تومعیارشد تـلخیص اهـل عالمـی منـظور نـوع آدمـی بـرمـافـزون در خود کـمی ایـن مـایه آزار شد درتومـلل منکوب شد اهل جهان مغـلوب شد آدم نه آن محسوب شد کا ین گونه استثمار شد نـام مـلل را آبرو بـا خود بری هر سمت و سو بـاظـا لما نت گـفتگو تـأیید هـرکـردار شد نـام از ضعیفـان می بری بازورمـندان می پری هیهات زین خوش باوری رنجت به مابسیار شد نان می خوری با نرخ روزبنگر ملل را سازوسوز زیـن دشمنان کینه توز چون کاخ عـدل آوارشد بـر ظالمـانی پشتبـان بهـر ضعیفـان نـاتـوان گرغافلی این رابـدان محـصول زرعت خـارشد کشتیم گل روئید خـار محصول تو بس نـاگوار تعـداد جرمـت بی شمارگـفتارمـا طـومـار شد کشتـار مردم را بیبن بـا دست قـوم ا لظـالمین برلـب خموشیت اینچنین راه جفا هموار شد این قـفل را از لب گشا کن حیله هـا را برملا احـقاق حق راره گشا کـاین مـرضـی دادار شد مـهرسکوتت را شـکن حرف خلایـق را بـزن ازدست وپـا بگشارسن فعـلت به ما دشـوار شد دسـت خلایق سر بسربـاتوست هنگام خـطر پس بیم از ظالم مبرحقخواهیت گرکار شد گرهست ازعدلت نشا ن دست خدایت پشتبا ن شو خـادم مستضعفـان حکاک راحـق یـار شد
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
ختم قرآن ار طریق اس ام اس
|
سه شنبه 86 اسفند 28 ساعت 4:8 عصر |
ختم قرآن ار طریق اس ام اس
بنا داریم در اعیاد و مناسبت های مختلف ختم قران برگزار کنیم. افراد برای ثبت نام به شماره 09124923469 (و برای دوستان خارج از کشور 00989124923469) آمادگی خودشونو برای شرکت در دوره ختم قرآن اعلام میکنند و اسمشون در دوره قرار میگیره. در دوره قبل(ختم قران در روز رحلت پیامبر) 540 نفر شرکت کردند و 18 ختم قران برگزار شد. در حال حاظر سیستم برای دوره ختم قرآن در روز عید نوروز درحال ثبت نام میباشد. این دوره ختم قرآنی 2حزبی است یعنی به هر فردی که ثبت نام میکنه 2حزب تعلق میگیره در روز 29/12/86 اس ام اس و ایمیل میشه و این 2حزب بایستی در روز اول فروردین قرائت بشه.
پس بصورت خلاصه: برای شرکت در دوره ختم قرآن در روز عید نوروز بایستی +9 را اس ام اس بدهید و برای انصراف از دوره(اگر قبلا در این دوره شرکت کرده اید) بایستی -9 را اس ام اس بدهید. شماره جهت ارسال اس ام اس: 09124923469 و برای دوستان خارج از کشور 00989124923469
اگه سوالی داشتید، میتوانید به همون شماره اس ام اس بدهید...
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
چرا وقتی که نام ?قائم? برده می شود، شیعیان تمام قد روی پای می ای
|
سه شنبه 86 اسفند 28 ساعت 4:6 عصر |
چرا وقتی که نام ?قائم? برده می شود، شیعیان تمام قد روی پای می ایستند؟
یکی از اعمالی که در بین شیعیان مرسوم و معمول بوده است، این است که چون نام?قائم?(عج) در جایی برده می شود، اهل مجلس بلند می شوند. اگر چه دلیلی مسلم بر وجوب قیام به هنگام ذکر این لفظ در دست نیست، اما در این حد می توان گفت که این امر در بین مردم، به عنوان یک عمل مستحب، ریشه ای مذهبی دارد و در حقیقت، اظهار ادب و احترام به آن امام عزیز است. چنانکه نقل شده: حضور امام رضا(ع) در خراسان کلم??قائم? ذکر شد، حضرت برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود:?اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه? خداوندا! بر فرجش شتاب کن و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان.?(1) و از روایتی چنین استفاده می شود که این رفتار در عصر امام صادق(ع) نیز معمول بوده است. از حضرت صادق(ع) سوال شد: علت قیام در موقع ذکر ?قائم? چیست؟ حضرت فرمود: صاحب الامر غیبتی دارد بسیار طولانی، و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد، هر کس وی را به لقب?قائم?- که مشهور است به دولت کریم? او، و اظهار تأثری است از غربت او - یاد کند، آن حضرت هم نظر لطفی به او خواهد نمود؛ و چون در این حال، مورد توجه امام واقع می شود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد و از خدا تعجیل در فرجش را مسئلت نماید.?(2) البته می توان گفت در بعضی شرایط واجب می باشد مثل اینکه این لقب یا القاب دیگر حضرت در مجلس یاد شود، آنگاه هم? اهل مجلس به احترام آن به پا خیزند. در این حال اگر کسی از اهل مجلس بدون عذر از جای خود برنخیزد، این برنخاستنش توهین و هتک حرمت آن حضرت خواهد بود، و بدیهی است این عمل حرام می باشد. آیت ا.. سید محمود طالقانی می گوید: ? این دستور قیام، شاید فقط برای احترام نباشد، و إلا باید برای خدا و رسول و اولیای مکرم دیگر هم به قیام احترام کرد، بلکه دستور آمادگی و فراهم کردن مقدمات نهضت جهانی و در صف ایستادن برای پشتیبانی این حقیقت است... این همه فشار و مصیبت، از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی، تا جنگهای صلیبی و حمل? مغول و اختناق و تعدیلهای دولتهای استعماری، بر سر هر ملتی وارد می آمد، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود؛ لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می دهند که چون اسم صریح ?قائم? موسس دولت حقه اسلام برده می شود، به پا بایستید و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید، هیچ وقت نخواهد مرد.?(3)
-------------------------------- پی نوشت: 1- بحارالانوار، علامه مجلسی، ج51، ص30 ** 2- الزام الناصب، شیخ حائری یزدی، ج1، ص271 ** 3- خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی، ص264
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
تبریک سال نو
|
یکشنبه 86 اسفند 26 ساعت 3:45 عصر |
پیشاپیش این عید بزرگ و به همه بازدیدکنندگان تبریک عرض می کنم.
عید همگی مبارک
نظرات هم فراموش نشه
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
نقاش زندگی
|
پنج شنبه 86 اسفند 23 ساعت 3:9 عصر |
نقاش زندگی
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی ? با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشیدگفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا ? تک درختی در بیابان یکه و تنها کشیدگفتمش نامردمان این زمان را نقش کن ? عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشیدگفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم ? راه عشق و عاشقی , مستی ونجوا را کشید گفتمش تصویری از لیلی ومجنون را بکش ? عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن ? در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید گفتمش از غربت ومظلومی و محنت بکش ? فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید گفتمش سختی و درد وآه گشته حاصلم ? گریه کرد آهی کشید و زینب کبری کشید گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق ? عکس مهدی راکشید و به چه بس زیبا کشید گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین.. گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: سجاد رحیمی
فاید? امام غایب
|
پنج شنبه 86 اسفند 23 ساعت 3:7 عصر |
فاید? امام غایب
آقا میرزا هادی واعظ خراسانی از عالم بزرگوار جناب حاج آقا محسن سلطان آبادی نقل فرمودند که: یک سال از طریق شام(سوری? فعلی) با شتر به حج بیت ا... الحرام مشرف شدم. در یکی از منازل، قافله چند روزی معطل شد در این مدت دیگر سینه ام تنگ شد و حوصله ام سر رفت. از اهل آنجا سؤال کردم که در این آبادی عالمی هست که با او مأنوس شوم؟ گفتند: از علمای جعفریه(شیعه) کسی نیست، ولی عالمی از علمای اهل سنت هست و اسم او را ذکر کردند. گفتم باکی نیست، با او مأنوس می شوم و مذاکر? علمی می نمایم. لذا نزد او رفتم، وقتی وارد شدم دیدم مشغول تدریس است، او هم تا مرا دید نهایت اکرام و احترام را معمول داشت و در صدر مجلس جایم داد و به شاگردانش گفت: امروز به احترام این سید درس را ترک می کنیم. وقتی شاگردان رفتند سؤال کردم: آیا این اکرام و تعظیم مخصوص من بود یا هر کس بر شما وارد شود اینگونه او را محترم می شمارید؟ گفت: نه مخصوص شما نیست، بلکه هر کس که مثل شما فاطمی(سید) باشد او را اینطور احترام می کنم. از مذهبش سؤال کردم، گفت: من جعفری مذهب هستم. گفتم: پس چگونه برای اینها تدریس می نمایی؟ گفت: من از اهل این قریه هستم و تقیه می نمایم. از سبب تشیعش سؤال کردم. گفت: من همیشه در دو مطلب تفکر می کردم، یکی این که شیعه می گویند:? علویین بر حق می میرند? در حالی که می دیدم، بسیاری از آنها از اشرارند و به آن حال می میرند و مسئل? دوم این که آنها قائل به امام غائبی هستند که کسی او را نمی بیند، پس فاید? همچون امامی چیست؟ خلاصه در همین حالت بودم تا حج مشرف شدم. در آن زمان حاکم مکه- شریف حسین(1) - مریض بود. به نزد او رفتم، اهل او تنهایش گذاشته بودند، چون مرضش مسری بود و همه از او اجتناب می کردند. اتفاقا وقتی رسیدم که در حال جان کندن بود، ناگاه سیدی نورانی وارد شد و به او شهادتین و نام های ائمه(ع) را تلقین کرد. شریف حسین همان وقت وفات کرد. در این جا آن سید رو به من نمود و فرمود: ?عاقبت اولاد فاطمه علیها سلام اینطور می شود و به این شکل امام غائب فایده دارد.? و از دیدگانم غائب گردید. بعد از مشاهد? این جریان از آن محل بیرون آمدم ولی هیچ کسی را از وفات شریف آگاه نکردم که مبادا یک وقت مرا به قتل او متهم کنند، اما همین که به منزل رسیدم سرو صدا و شیون خانواده و بستگانش به عزا بلند شد. اینجا بود که من صحت نسب شریف را فهمیدم و حال اولاد حضرت فاطم? زهرا(ع) در وقت مردن و فاید? وجود امام غایب را دانستم.(2) پی نوشت: 1- حاکمان مکه در زمانهای گذشته همگی از سادات و ذرای حضرت فاطمه زهرا(س) بوده اند. 2- پرسش های علما و مردم و پاسخ های امام زمان(ع)، ص11؛ ره جویان معرفت، ص8
|
|
نظرات شما ( ) |
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|